مبینمبین، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

مبین شازده کوچولوی ناز

خرداد95

1395/3/3 19:29
نویسنده : مامان رویا
234 بازدید
اشتراک گذاری

روز شنبه اول خرداد 

برای عروسی دعوت بودیم اما متاسفانه بخاطر مراقبت های

من نتونستیم بریم اخه فردا نیمه شعبانه

 

                 

 

دوشنبه 3خرداد تولد یکی از دوستان و همکلاسیهای شازده

پارسا جون بود پارسا جون تولدت مبارک الهی صد سال زنده

باشییییییییی

           

 

می گه مامانی پارسا داداشش اومده بود ارگ می زد و

دختر خاله اشهم اومده بود و...کلی تعریف و توصیف...

مدارس تموم شدند و مشغول ثبت نام از این مدرسه به اون

مدرسه و... 

چند روزی هم رفتیم جلفا و این شازده عاشق خونه مادر بزرگه

تا می رسیم خونه سراغ همه رو می گیره چرا فلانی نیست

کی می اد (دختر خاله و پسر خاله ها و دختر دایی و پسردایی

و نوه های خاله می گرده که چرا نیستند چرا نمی ان)????

چند روزی موندیم اما تا می خواهیم برگردیم دیگه غمناک

شازده داره از باغچه مادربزرگ البالو می چینه

 

ماه مبارک رمضان هم رسید

 

 

شازده جون خیلی بزرگ شده "اقا و سرزبوندار والبته فقط 
 
برای ما ...
 
چقدر فهیم واگاه و...هرچی بگم بازهم کمه....
 
داریم دنبال مدرسه برای ثبت نام کلاس اول می گردیم
 
بعد کلی گشتن و تحقیق و تفحص "تومدرسه ثامن
 
ثبت نام کردیم حالا برو دنبال وسایل و لباس وعکاسی و...
 
چند روزی می شه داریم تمرین خواندن و نوشتن می کنیم
 
خیلی خوب پیشرفت کرده ...
 
کلاس خلاقیت ثبت نام کردیم که از روز شنبه 5تیر ماه
 
از ساعت 4/5تا 6 می ره 
 
ضمنا دنبال یک کلاس رقص و کلاس اموزش موسیقی 
 
می گردیم اگر کسی کلاس خوب که رفته و راضیه به ما
 
هم معرفی کنه پیشاپیش متشکریم (تبریز)
 
کلاس قران هم خیلی وقته دنبالشم که حفظ رو با متد
 
جدید و جذاب یاد بده خیلی دوس داره یاد بگیره.
 
امروز هم رفتیم کلاس شطرنج ثبت نام کردیم از ساعت
 
10/30تا 12روز های دوشنبه و چهارشنبه می ریم 
 
از همین اول با یه دختر خانم بزرگتر از سن خودش بازی
 
باخته اومده عصری "مامانی بیا شطرنج بازی کنیم اخه
 
اون دختر ه با من بازی کرد همه مهره های منو زد ولی من
 
فقط وزیرش رو زدم خخخخخ
 
                                      ziba
ذره بین رو ورداشته داره موهای بابایی رو نگاه می کنه
 
می گه وای بابایی موهات شپش داره .
 
بابایی:چیکارش کنم 
 
مبین:روز ماری بزن فقط فندق بخور و برای گوشات هم 
 
سلموفیکس می نویسم  دندوناشو هم معاینه می کنه
 
می گه :دندونات کرم خورده صدتاش افتاده 
 
بابایی:اونا رو چیکارش کنم 
 
مبین:برای اون داروی ضد بغل بزن شکمت هم باکتری 
 
داره .برای موهات هم "نمی خاره ؟ براش خیلی چیزها باید
 
بنویسم .وضع اش افتضاحهخنده
 
داریم می ریم پارک باران شدیدی گرفت البته چند روزه که
 
بارانهای سیل اسا می باره دوبار سیل باعث ترافیک سنگین
 
توی شهر شده ...می گم باران اگر نباره می ریم توی پارک 
 
اگر بند نیاد برمی گردیم خونه .که به تصویب رسید تا رسیدیم
 
دم در پارک نم نم بارون شروع شد می گم بیا برگردیم 
 
مبین:می گه خیلی کم کم می باره بیا بریم تو 
 
من:می گم اخه اگر بارون شدید بشه خیس می شیم 
 
مبین خان:نه نمی شه بیا بریم 
 
خلاصه تا رسیدیم چترش رو ورداشته می گه مامان ما می ریم
 
خیس نمی شیم چون من چتر ورداشتم 
 
ادمای با شخصییت خیس نمی شن چون چتر می گیرن سرشون
 
تعجبتعجبتعجبتعجبتعجبسوتسوتسوتتعجبتعجبتعجبتعجبتعجبتعجب
 
توی پارک همه دستگاهها رو سوار شده اخر سر رفته تو کلبه 
 
کودک می گم کسی نیست بیابریم یه روز دیگه بیاییم
 
کمی تنهایی بازی کرد بچه ها اومدند با یه پسر دوست شد
 
بازیمی کرد خیلی خوش می گذشت که اونها رفتند
 
  "کمی بعد یه دختر بزرگ و کوچک اومدند و بااونها 
 
هم دوست شدند و کلی بازی کردند 
 
یه سرسره پیچی بزرگ داره خیلی براش خوشایند نیست
 
همیشه می ره تا سر بخوره ولی می ترسه بلاخره رفته
 
وایستاده که سر بخوره دختر بزرگتر گفته نترس برو بگو 
 
بسم الله الرحمن الرحیم برو بازهم نمی خواسته دوستش
 
کمکش کرده اومده پایین دیگه سراغش نرفت تا اینکه دختر
 
بزرگتر رفت موند دختر کوچکتره حالا رفتن دم سر سره که هر 
 
دو می ترسند برن دارم صداشونو می شنوم 
 
مبین می گه ببین نترس "ترس نداره که "کمی اروم بگیر "
 
بگو بسم الله الرحمن الرحیم برو ترس نداره بلاخره دختره رو
 
دلداریش داد و فرستاد ولی خودش نخواست بیاد 
 
ترسوترسوترسوترسوتشویقترسوتشویقتشویقترسوترسوترسوترسو
 
شب بعد افطارم دلم هوای تخمه کرده اوردم بخورم 
 
مبین می گه برا منهم بشکن می گم من نمی تونم
 
خودت وردار بخوریا ببر بابابرات بشکنه "می گنه نه 
 
یادم بده خودم بشکنم بخورم یادش دادم داره می خوره
 
می گه وقتی لای دندونات می شکنی مغز می افته توی
 
دهنت ؟نه؟
 
می گم بله "می گه تخمه بوی مرغ سوخاری می ده ...
 
سوال        سوالسوالسوالسوالخوشمزهخوشمزهخوشمزهخوشمزهمتفکرمتفکرمتفکرسوالسوالسوالسوال
 
 
بازی قایم باشک
 
 
عکاسی توسط مبین خان در ژست های متفاوت 
دوربین رو گذاشته روی ناهار خوری واز خودش عکس می گیره
پسندها (1)

نظرات (0)