این روزهای مبینی
اقا مبین
روزگذر شهریورماه
دیروز یکشنبه 10 شهریور نزدیکای ظهر اقای پدر بیرون کار داشتند گفتند شما
هم بیان شاید جای پارک نباشه ما هم رفتیم واقعا جای پارک نبود بابایی کارش
که تموم شد رفتیم کمی شهناز گشتیم و برا مبینی لباس خریدیم و داشتیم
می اومدیم که اقا می پرسه مامانی بوی چی می اد من گشنه ام راستی این
دوردونه مامانی خیلی خیلی شامه قوییییییی داره تا بویی می اد این شکمو
میگه بوی چیه دیگه هلاک می شه بابایی رفت دنبال بو که سفارش پیتزا داد
اومدند بیرون رفتیم به مغازه پهلویی پیتزا فروشی از اونجا هم یه فرفره خریدند
ورفتیم توی پیتزا فروشی که اقا هلاک میشد هی می گفت گشنمه
توی خونه کمی بازی کرد چون پسرم رفلکس شدید داره همه رو پس
دادخخخخخخراستی پیتزاتو نصفه خوردی برگشتی می گی ببریم بقیه اش
رو خونه بعدا می خورم همینکه پسش داد برگشته می گه بقیه پیتزامو بده
بخورم اخخخخخخ .
تازه گیها از بازی و کارتون و....فارغ که می شه برمی گرده می گه مامانی من با
کی بازی کنم می گم بیا بامن یا با بابا بازی کن نه نمی خوام یه دوست می
خوام اخه من دوستو از کجا پیدا کنم بریم پارک الان وسط ظهر کی می ره پارک
که ما هم بریم
نازنینم تازه گیها میاد کنارمن می خوابه کتابهایی که می خواد براش بخونم می
خونم تمام که شد چندتا من ازش بوس می گیرم پسر نازم هم از خجالتش در
می اد همون کارمنو تکرار می کنه بعد می گه بغلم کن کمی هم بغل بغل می
کنیم می گه مامانی من نی نی ام منو بگیر بغلت ببر بذار توتخت خودم اخه من
نمی تونم خخخخخخ
مطالب اموزشی رو که تا بحال یاد گرفته :
شمارش اعداد از 1تا 50 فارسی
شمارش اعداد از 1 تا 10 ترکی و انگلیسی
تمام حروف فارسی به همراه شعر از کتاب باغ الفبا
تمام حروف انگلیسی به همراه یک لغت
تقریبا تمامی رنگها رو می شناسه
شعرهای کتاب هاشو قشنگ بلده
سه چهارتا از سوره های قرانی رو بلده و...
اسامی حیوانات رو به انگلیسی می دونه از
کتاب دانستنیهای مفید برای کودکان...
این هم چند قطعه عکس از خرید های دیروز:
مبین مکانیک شده داره دل وروده بیچاره رو در می اره که من رسیدم
حالا انگار نه انگار منتظر من برم وشروع کنه
مبین لوس می شود
مبین به قول خودش ترسون شده منو می ترسونه