مبینمبین، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

مبین شازده کوچولوی ناز

یک روز مبین خان در لاله پارک....

1393/5/9 14:54
نویسنده : مامان رویا
421 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام صدتا سلا م تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

به همه دوستای گلمون و بازدیدگنندگان گرامی:تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

عصرروز چهارشنبه بنابه خواسته شازده و قولی که داده بودیم رفتیم لاله پارک.

تا خیابون عباسی همه خیابونا اروم و ترافیک انچنانی نبود اما از عباسی تا پاسداران

غلغله برپا بود ترافیک سنگین "پارکینگ پر "خیابونای اطراف پر" محوطه لاله پارک

همهمه ......اقا خلاصه غوغا و همهمه بخاطر حراجشون بود اخه حراجی لاله پارک 

بازهم از مغازه های بیرون گرانتر ه......Patricio

خلاصه کنار خیابون یه ماشین در اومد سریع چپیدیم جاش و رفتیم کمی همکف 

رو گشتیم و شازده هی نق ونوق می کرد که بریم بالا از بابایی خواستم شما 

برین بالا پارک و منهم کمی این دوروبرا یه گشتی بزنم و بیام پیشتون اما قبول 

نمی کردند بعداز کلی اصرار بلاخره راضی شدند دوتا برن پارک منهم براخودم

خرید کنم کل طبقات رو گشتم  و چند تا از همکارانمون رو هم زیارت کردم

و تموم شدنی بابایی زنگ زدکه ما تموم شدیم رسیدیم ماشین شما هم بیا 

گفتم اخه اون بچه گشنه هس کاش شام می گرفتیم گفتند دیگه هم من 

هم مبینی خسته شدیم گفت بریم خونه منهم ورداشتم اومدیم الان می گه 

من گشنمه برام پاپ کرن بخر بیار رفتم غذا خوری که طبقه اخره غذا گرفتم

رفتیم جلوی پارک باغلارباغی غذامونو خوردیم حالا مکالمه من و مبینی و

تعریف وتوصیف مبینی از پارک:

من: مبین چیکار کردین خوش گذشت؟Dibujo Sargento Keroro

مبین :اره خیلی خوش گذشت ولی ولی اون تانکه بد بود 

من:چرا ؟Keroro

مبین :تخ تخ می رفت جلو عقب اصلا خوب نبود من دوس نداشتم کمی ترسیدم

من:دیگه چیکار کردین همه چی سوار شدم بازی یایانه ای (رایانه ای)بازی کرم

بولینگ و....بازی کردم یاستی مامان یه چیزی بهت بگم پارکش خیلی عوض شده

بازم منو ببر باشهBob EsponjaBob Esponja

حالا اومدیم غذامونو بخوریم سه نوع شام خریدم هرکی هرچی دوس داره بخوره

یه قاشق گذاشتم غذا توی دهنش اون یکی رو خودش گرفته دستش با اون یکی

دستش اشاره به غذای دیگه می کنه که حالا از اونهم بده ببینم مزه اش چه جوریه

تا گذاشته دهنش مامان دست شما درد نکنه همش خوشمزه هست از همش بده

اخه من همشو دوس دارم ...Bob EsponjaCaillou

مامان بعد از ده چنده می گم یازده مامان یادم رفته بود من باید یازده تا تورو بوس

کنم خیلی دوستت دارم بابا ممنونم که منو اوردی لاله پارک مامان ممنونم از غذا...

فدات بشم الهی خیلی گشنه اش بود قربون او شیرین زبونیات بشم Dora

خلاصه بعد از غذا ساعت 12شب رسیدیم خونه.ولی شازده رو نگو دیگه خیلی هیجان

زده و خسته و ........یکریز حرف می زد وحرف می زد 

                                     nIbom

 

پسندها (1)

نظرات (0)