شازده ژیمنور

ورزشکار عزیزم سلام

اخرای اردیبهشت ماه توی پارک امیر کبیر داشتیم قدم می زدیم شازده با دوتا 

اقا پسر دوست شده بودند داشتند بازی می کردند یکی از این اقا پسر ها 

از هرجای بلندی داشت می پرید و پشتک و چرخ وفلک و بالانس و ....می زد 

از جرات و جسارتش خیلی خوشمون اومد هم من هم پسری ازش پرسیدم 

چند سالته گفت می رم اول می گم اینا رو از کجا یاد گرفتی گفت می رم 

کلاس ژیمناستیک مربیتون کیه و کلاستون کجاست اردسشو داد پسر گلم

هم که دید خیلی نترسه و حرکاتش خیلی خوبه می گه مامانی منهم می خوام

برم منو می بری گفتم باشه بریم با بابایی صحبت کنیم ببینیم چی می شه

اقا از همون روز راه افتادیم برا ثبت نام کلاس ژیمناستیک که قرار شد 

یه چند جلسه بریم ببینیم اقا می تونه بمونه و مربی هم می پذیره که

قبولش کنه یا نه از همون اول قبولش کردند و پسری هم خیلی عاشقانه

 و مثل پسر حرف گوش کن رفت ونشست توی کلاس .

از اول خرداد رسما ثبت نام کردیم و کلاسش شروع شد راستی مدیر

کلاس هم  یکی از شاگردای قدیمی خودمونه .

اولا ی کلاس تا یک حرکت رو انجام می داد منو که می دید سریع

انگشت شست دستش رو به علامت تائید و رضایت می اورد بالا

چند جلسه به اینصورت گذشت بچه های دیگه هم همش چشمشون

دنبال مادرشون بودند اصلا حواسشون به کلاس نبودند بهمین خاطر 

کلاسشونو بردند طرف اقایون که حواسشون به کلاس باشه اما چون 

چند تا کلاس همزمان برگزار که می شه اکثرا بچه ها حواسشون

به سمت کلاس دیگه هستش که اصلا خوب نیست .

کلاساشون سه روز در هفته از ساعت 5:15--6:15 

تا حالا غلت جلو پا باز و پا جمع --------پل ---------سه پایه

بالانس کنار دیوار --------شمع------مقدمات چرخ و فلک و....

رو یادگرفته اند راستی اقا مربی هم از همکارانمونه اسم اقا مربی

هم اقای مهدی صفی خانی هست

اماده رفتن به سالن ژیمناستیک ولی از کلاس هنوز عکس نگرفتم

روز شنبه 4 مرداد توی کلاس دیدم شازده مثل اولها درست تمرین نمی کنه

یکی بخاطر زیادشدن تعداد نواموزان کلاس که مربی همش با تازه واردا

کار می کنه و از طرفی هم کمک مربی بیشتر حضور فیزیکی داره وقتی

مربی میره با تازه واردا کار می کنه ایشون هم مثل دکور عمل می کنه و...

خیلی روم تاثیر بدی گذاشت این روزا همه به فکر پولن هر چه تعداد بیشتر 

درامد بیشتر اموزش مهم نیس به مدیر کلاس می گم اخه این چه وضعشه

می گه اگر تعداد بیشتر از 15 نفر بشه دو کلاس می کنیم حالا که 14 نفر ه

نمی تونیم ....

از روز یکشنبه توی خونه شروع به تمرین کردیم به هر نحوی که شده 

به زور و اجبار و....

خلاصه کمی  تمرین برای روز اول و زمینه سازی برای روز های اینده

از امروز بنای تمرین هرروزه رو گذاشتیم 

روز دوشنبه عصری داشتیم می رفتیم ژیمناستیک که توی فلکه مخابرات

باکری با یه 206اس دی تصادف کردیم اقا اصلا به ماشین من اسیبی 

نرسید اما 206 کاملا گلگیرش رفت پی کارش خلاصه ادم که اعصابش

بهم ریخته هست نباید رانندگی کنه مامان مانی هم که داشتند می رفتند

کلاس اومدند "گفتند اگر کاری دارین بیام کمک و یا مبین رو بدین ببرم کلاس 

تا شما بیایی هرچقدر به مبین خان اصرار کردم نرفت که نرفت مجبور

شدم به بابایی زنگ بزنم که بیاد مبین رو ببرن دیدم که دیر شد خودم بردم

گذاشتم  و به مامان مانی جون سپردم و اومدم سر صحنه که افسر تشریف 

بیارن که بابایی هم رسیدند خلاصه افسر هم اومدند و بابایی مبین خان 

رو هم برداشتند و اومدند وافسر گفتند که اولویت با 206 بود خودتون برین

توافق کنین یا اینکه بنویسم برین اگاهی و...

خلاصه رفتیم صافکاری و......

یه نکته :خودمونیما ودور از حضور بعضی با جنبه ها این مردا اصلا چشم 

دیدن برابری زن با مرد رو ندارند خیلی بددهن و کم ببینن تا اقااز ماشین

پیاده شده داره می گه اگر ماشینو بدن دست زن این می شه می گم اخه 

تورا سنه نه دوما ماشین مال خودمه نه مال شوهرو پدرم  واقعا بعضیها

چشم دیدن ندارند قصور خود رو گردن زن بودن می اندازن ........

یه 70 تومنی افتادیم فدای سرم وهمسرم وپسرم به کوری چشم مردایی

که چشم دیدن خانمهارو ندارند که از همچین مردایی سرترن....

روزدوشنبه 20مرداد 

امروز کادو و مدال و حکم دانش اموزانی که ماه قبل به رده بالاتر راه یافته

بودند رو اهدا می کردند بچه های کوچکتر که فکر می کردند که به همه

می دند کمی ناراحت شدن اما شازده ...

اومدیم خونه می گم مامانی دیدی برا بچه هایی که خوب کار کردند و رفتن

کلاس بالاتر جایزه دادند شما هم خوب کار کنی و تلاش و زحمت بکشی 

شما هم تست می دین قبول بشین و ...جایزه می گیرین

مبین:مامان اخه اونا که رفتن کلاس بالا سنشان از من بزرگترن 

رفتن کلاس بالاتر  من هنوز کوچیکم 

من: نه اقا اینطوری نیس اگر خوب بری از شما هم تست می گیرن

و قبول بشین می رین کلاس بالاتر و جایزه و مدال می گیرین 

حالا بلند شو تمرین کن 

نه من خسته ام و....

روز دوشنبه 17 شهریور روز تست پایان ترمشون هست 

20حرکتی که تا حالا یاد گرفته اند امتحان می گیرند

انواع غلت........

چرخ و فلک......

بالانس کنار دیوار ..........

پرش از روی تخته 10و20سانتی.........

حرکت خرگوشی...................................

شمع.....................................................

انواع گهواره.......................

پا باز...................................................

کشش کتف .................................

پل ....................................................

سه پایه............................................

.

.

.

شازده بخوبی از پس همشون براومد 24شهریور نتایج تست شون اعلام 

می شه که انشاالله که خوب می شه .

از اول مهر ماه کلاس ویژه cکه مدتش 6ماهه هست شروع می شه 

مژده***مژده***مژده***مژده***مژده***مژده***مژده

امروز 24 شهریور نتایج تست رو اعلام کردند و شازده مامان

                "مقام دوم " 

                                                 رو کسب کردند 

شازده خان مزد زحمات چند ماهه اش رو گرفتند گل پسر 

نازنینم تبریک می گم امیدوارم با تلاش و کوشش خودت بتونی

قله های پیشرفت رو یکی بعداز دیگری با موفقیت پشت سر

بگذاری................

بعداز کلاس می گه چرا مدال ندادند و جایزه ندادند می گم وقتی

می ریم مدرسه اونوقت می دن اخه پس چرا مال فربد اینا رو 

وقتی مدرسه نمی رفتیم دادند 

مامانی چون اون موقع وقت مدرسه نبود ........

برگشتنی رفتیم بخاطر موفقیت پسری شیرینی بخریم ببریم خونه

 تا رسیدیم به فروشگاه رفاه مامانی بریم یفاه (رفاه) اخه چیزی

نمی خواهیم بخریم واسه چی بریم رفاه باشه باشه دیگه.......

فقط یکی دوبار رفتیم .بیا از اینجا بریم درست از مسیر نزدیک

به شهر بازی رفتیم اینهم از جایزه وبرگشتنی هم تنقلات (انواع

سوسیس و کالباس و انواع پنیر و انواع نوشیدنی و.........

خریدیم و برگشتیم

خلاصه پسر گلم:

* تبریک * تبریک* تبریک* تبریک *

*************************

ترم دوم :یا ویژه c:

*************

از اول مهر ماه شروع خواهد شد امیدوارم موفق بشی.......