اندراحوالات شازده و.......جوجه هاش
روز شنبه 29فروردین وقتی بابایی از بیرون برگشتن دیدیم صدای جیک وجیک می اد یهویی در کیسه رو باز کردند سه تا جوجه ناز و خوشگل زدند بیرون که شازده داشت زهر ترک می شدند و نمی دونستند چیکار کنن جیغ و داد و بیداد و خوشحالی و... که قابل توصیف نیست دو روز اول تنهایی نمی رفت پیششون "اما از روز دوم به بعد حالا هم می ره براشون سلام می کنه احوالشونو می پرسه "اما روز های اول به بابایی می گفت بابا برو به جوجه هام سربزن و سلام کن ببین حالشون خوبه خخخخخخخخخ خدارو شکر کمی از ترسش ریخته ...
نویسنده :
مامان رویا
12:45