مبینمبین، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

مبین شازده کوچولوی ناز

اندراحوالات شازده و.......جوجه هاش

1394/1/30 12:45
نویسنده : مامان رویا
919 بازدید
اشتراک گذاری

روز شنبه 29فروردین وقتی بابایی از بیرون برگشتن دیدیم صدای جیک وجیک می اد

یهویی در کیسه رو باز کردند سه تا جوجه ناز و خوشگل زدند بیرون که شازده داشت 

زهر ترک می شدند و نمی دونستند چیکار کنن جیغ و داد و بیداد و خوشحالی و...

که قابل توصیف نیست

                   

دو روز اول تنهایی نمی رفت پیششون "اما از روز دوم به بعد حالا هم می ره براشون

سلام می کنه احوالشونو می پرسه "اما روز های اول به بابایی می گفت بابا برو به 

جوجه هام سربزن و سلام کن ببین حالشون خوبه خخخخخخخخخ

خدارو شکر کمی از ترسش ریخته 

منهم که می بینم داره یواش یواش با هاشون کنار می اد و دیگه اون ترس و واهمه

رو نداره هنوز نگهش داشتیم 

بابا هر حشره از مورو ملخ و حتی پشه و مورچه و...بگیر برو می ترسه .حالا خوب شده

که بابایی اینارو گرفته از پارسال هی می گفت ولی من نمی ذاشتم ولی الان می بینم

بد نیست.

سه روز بعد جوجه سبزش مریضه دراز کشیده می گم مبین جوجه سبزه داره می میمره 

مبین :کوکو حیوونی من خیلی ناحارتم .

روز چهارم هم جوجه قرمزش مرد .حالا جوجه زردش تنها مونده چه جیک وجیکی

راه انداخته ...

چندروز بودش که جوجه رو مگذاشتن توی بالکن داشت بازی می کرد بعد از چند روز بابایی

رفته بود براش دونه بریزه تا خواسته برگرده خونه نگو جوجه هم دنبالش داشته می اومده

بوده بابایی هم نگاه نکرده در رو بسته اونهم مونده لای در و اونهم اینجوری مرد.

                               

پسندها (2)

نظرات (2)

ĸoѕαr
7 اردیبهشت 94 18:25
سلام خاله مهربون خوبی خاله عزیز؟ نینی نازتون چیکار میکنن؟ خدا برات نگهش داره ووووییییی چه خوشگله قربونششششش از طرف من ببوسش گلم زود زود بهمون سر بزنین عزیزم با نظرات شما من کلییییی انرژی میگیرم منتظرتونیماااا
مامانی علی(زینب)
8 اردیبهشت 94 14:46
الهی سلام مامانیش چه پسری شاه پسری خداحفظش کنه ممنون که اومدی وب پسرم بازم بیاین خوشحال میشم