مبین شازده کوچولوی ناز

            بهترین قلبهامتعلق به مهرماهیاست... چون بی هیچ توقعی  مهرباننننننننننننننننننننننننن.................. ماه مهر! ماه مهربونی "ماه تولد مهربانترین پسر دنیا"زیبا ترین هدیه خداوندی ... عاشقتم نازنینم این ماه زیبا ترین ماه  عمرم " هستش اخه تو "تو ی این ماه مرا سر مستم کردی... این ماه! ماه تولد توست ! ماهی که ستاره ای به اسمان زندگیم افزوده  شد ستاره ایی که می تواند همانند نقطه عطفی در زندگیم بدرخشد و نورانی تر از تمامی ستارگان شود نازنین ...

                            سلام و صدتا سلام به شازده گلم و دوستان و بازدید کنندگان عزیز: شازده ما می ره پیش دبستانی ... از خرداد ثبت نام کردیم و الان که شهریور ماه هست یواش یواش خودمونو اماده می کنیم از تهیه لباس و کیف و لوازم التحریرو... گفته شده بود که دوهفته مونده به مهر باید برن اما خوشبختانه بعللی نشد خدا رو شکرت اگر می رفتن خیلی بد می شد  هفته اول شهریور این نامه رو دادند برای شروع مهر ماه:   متن نامه : اولیای گرانقدر به استحضار عالی می رساند مراسم جشن اغا...

            روز یکشنبه اول شهریورماه با مبین به سه تا از مدارس سرزدیم و ظهری برگشتیم  اخه عصری مادربزرگ رو می بریم دکتر بعدش تصمیم داره برگرده  خونه خودش اما مبین دوس داره یک شب حداقل بیان خونه ما. از ساعت 4 که من رفتم با مامانی هزار با تاکید می کنه که مامان تلفنت رو خاموش نکن یا جا نذاری بعدا بگی مونده تو ماشین "اخه من می خوام زنگ بزنم ببینم کی می ایید شب که دیر وقت بود مادر بزرگ نتونست بر گرده خونشون باهم اومدیم خونه ما. گفتم ببینم شازده چیکار خواهد کرد رسیدم دیدم پشت در تا منو تنها دید م...

چند روز پیش می گه مامان برم لیلا رو صدا کنم می گم نه!!! مبین:چرا نه ؟ من برم ؟نه مبین :من همینجوری علاف بمونم خخخخخخخ مبین :به لیلا می گم شماره تلفنشو بکنه 0101 تا من هر موقع خواستم زنگ بزنم با هاش صحبت کنم و بگم بیاد  خونمون...خخخخخخ                                     کمرم دردش گرفته نمی تونم بشینم اخه و واویلام رفت  بالا ...                 مبین ...

مبین خان ما هنوز بعضی لغات و کلمات رو به زبان خاص خودش تلفظ می کنندمانند: خرقوزه------------------خربزه تفک---------------------پفک ملخ---------------------ته دیگ کبرمند------------------کمربند اسپز حونه--------------اشپز خونه باد می بزه -------------باد می وزه ش----------------------س تلفظ می شه     ...

امروز پنجشنبه اول مردادماه 94 ما دو روزه که خونه مادربزرگیم برا شازده خیلی خیلی خوش  می گذره بازی با دوستان و دیدن فامیل و اشنایان و گشت و گذار و بازی در فضای ازاد حیاط خونه مادربزرگ "اب بازی و میوه چیدن و... هرروز عصر یا با خاله ها و بچه های دایی و زن دایی و...یا توی  پارک یا خونه فاطمه و یاخیابون گردی هستیم هرروز که می خواستیم برگردیم خونمون به اصرار مادربزرگ و خاله ها موندیم تا چهارشنبه . مبین و فاطمه توی حیاط مادربزرگ یه روز فاطمه از صبح اومده با شازده بازی کردند تا ساعت11شب خسته شدند خوابشون می گیره ...

                      از 24 خرداد کلاس مهدکودک قران ثبت نام کردیم داره می ره کلاس  خیلی خوشش می اد البته مربی اقای پوراذین فوق لیسانی علوم تربیتی چند ساله که با بچه ها کار می کنه کلاسی اموزشی و شاد و تفریحی و...  برنامه تغذیه ای که همه ملزم به رعایت هستند  انواع بازیها : بازی دستمال دستمال من زیر درخت البالو گم شده خبردارین ؟نه نه!!! بی خبرین ؟نه نه!!!! پس تو گل من هستیییییییی                         شعر بچه ...

امروز دوشنبه اول تیر ماه مصادف با پنجم  ماه مبارک رمضان : در این ماه ما اسباب کشی خواهیم داشت بابایی همش دنبال خونه اینور و اونور سر می زنه بعضی مواقع هم ما رو برای انتخاب می بره از یکطرف گرما و روزه داری وغیره از طرف دیگر  نق و نوق این شازده رو ببین نه من از این خونه نمی رم اسباب بازیهام  چیکارش کنم لیلا رو چیکارش کنم من اصلا هیچ جایی  نمی رم من فقط این خونه می مونم .....فقط همین!!!!!!!!!!!! عزیزم وقتی می ریم یه خونه دیگه دوست جدید پیدا می کنی و...نه اون  که لیلا نمی شه خخخخخخخخ همه رو برق می گیره  مارو چراغ نفتی.   &nbs...

                       : سلام و صدها سلام بر  شازده خودم و دوستان و بازدید کنندگان گرامی  ماه خردادهم که اغازش با جشن و میلاد بزرگان همراه شده چه روز های باشکوهی ...            شعبان شد و پیک عشق  از راه امد                    عطر نفس بقیه الله امد          با جلوه سجاد و ابوالفضل وحسین           یک ماه و سه خورشید در این ماه امد روز جمعه از ص...

      روز سه شنبه اول اردیبهشت سلام وهزاران سلام بر ناز گل خودم و بازدید کنندگان گرامی                        اولین خبر اینکه این شازده ما برا خودش اقا شده "با دل و جرات و ... کلاسهای ژیمناستیک و نقاشی همچنان ادامه داره .کلاس نقاشی رو خیلی دوس داره اما کلاس ژیمناستیک رو کمی با اکراه می ره هراز گاهی می گه نمی خوام واین حرفا در ضمن هوا اونقدر سرد شده که نگو و نپرس .اخه هرروز قول رفتن به پارک می دیم اما مگه هوا اجازه می ده .                  روز چهارشنبه ژیمن...